امام رضا علیه السلام
گشت و گذاری در سیره امام رضا علیه السلام
امام و دوستان
یکی از بخشهای بسیار آموزنده از سیره و امام رضا علیه السلام روش برخورد با شیعیان و دوستان اهل بیت بوده است. امام در برخورد با دوستان کمال دقت را می نمود و درسهای آموزنده ای برای ما به یادگار گذاشت.
* بزنطی می گوید: من از کسانی بودم که به امامت موسی بن جعفر اعتقاد داشتم ولی درباره امامت حضرت رضا علیه السلامدر حال تردید بودم. نامه ای به حضرت نوشتم و از چند مسئله سؤال کردم ولی مهم ترین مسئله ای که در نظر داشتم بپرسم از یادداشت آن غفلت نمودم. جواب همه ای آن مسائل آمد و در آخر نامه اضافه فرموده بودند که مهمترین مسئله خود را فراموش کرده بودی من به امامت آن مولی معتقد شدم بعد خدمت امامعلیه السلام رسیدم عرض کردم: مایلم مواقعی را که از طرف دشمنان برایم خطری نیست راهنمایی بفرمایید منزل شما بیایم. یک روز نزدیک غروب مرکب سواری خود را برایم فرستاد خدمتش رسیدم نماز مغرب و عشاء را با ایشان خواندم بدون اینکه من تقاضا کنم شروع نمودند از مشکلات مسائل یک یک پرده برداشتن و من یادداشت کردم مدتی از شب گذشت در این موقع رو به غلام نمود و فرمود: همان رختخوابی که خودم می خوابم بیاور تا بزنطی در آن بخوابد. از دلم گذشت که کسی در دنیا مانند من نیست. امامعلیه السلام وسیله خود را برایم فرستاد و خدمتش رسیدم پهلویم نشست سپس این همه درباره ام لطف نمود. امام فرمود: احمد! مبادا افتخار کنی بر دوستان خود به واسطه این کار. صعصعه بن صوحان مریض شد، امیرالمؤمنینعلیه السلام به عیادتش رفت، خیلی نسبت به او لطف نمود. دست مبارک بر پیشانی اش گذاشت. وقتی می خواست حرکت کند فرمود: صعصعه مبادا بر دوستان خود به واسطه این کار من افتخار کنی – فانی انما فعلت جمیع ذلک لانه کان تکلیفا لی – من این کارها را که انجام دادم از این جهت است که وظیفه خود می دانم.[۱]