اشعار آیینی

اتمام کرامت

قبل از سلام کردن سائل سلام کرد
این بار هم کرامت خود را تمام کرد

در حیرت است واژه ایثار از حسن
نان شبش دوباره نثار غلام کرد

تا دید فاطمه که گره خورده کار من
ذکر مرا “کریم علیه السلام” کرد

زنجیر عقل مانع عشقش نمی شود
هر کس که پای درس حسن ثبت نام کرد

رحمت به آن کریم که از لطف بی حدش
با جبرئیل، شاعر خود هم کلام کرد

ابیات مِدحتش همه بیت المقدس اند
ترویج مدح، صاحب بیت الحرام کرد

از قدرتش نپرس…جمل را نظاره کن
کاری که با سپاه سواره نظام کرد

چشمم به احترام قدومش به سجده رفت
کامم برای بوسه به دستش قیام کرد

نامرد آمدم به در خانه اش ولی
آقا نظاره کرد و مرا با مرام کرد

در خاطرم نمانده که شغلم گدایی است
از بس گدای فاطمه را احترام کرد

آواره آمدم که مرا بندِ خود کند
حالا غلام یا سگ خود هر کدام کرد

محمد جواد شیرازی

‫۳ دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا