شهادت امام کاظم علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

پیشگفتار

انتم الصراط الاقوم و السبیل الاعظم و شهداء دار الفناء و شفعاء دار البقاء (۱).

همه ائمه اطهار علیهم السلام به استثنای وجود مقدس حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه که در قید حیات هستند،شهید از دنیا رفته اند،هیچ کدام از آنها با مرگ طبیعی و با اجل طبیعی و یا با یک بیماری عادی از دنیا نرفته اند،و این یکی از مفاخر بزرگ آنهاست.اولا خودشان همیشه آرزوی شهادت در راه خدا را داشتند که ما مضمون آن را در دعاهایی که آنها به ما تعلیم داده اند و خودشان می خوانده اند می بینیم.علی علیه السلام می فرمود:من تنفر دارم از اینکه در بستر بمیرم،هزار ضربت شمشیر بر من وارد بشود بهتر است از این که آرام در بستر بمیرم.و ما هم در دعاها و زیاراتی که آنها را زیارت می کنیم یکی از فضائل آنان را که یادآوری می کنیم همین است که آنها از زمره شهدا هستند و شهید از دنیا رفته اند.جمله ای که در آغاز سخنم خواندم از زیارت جامعه کبیره است که می خوانیم:«انتم الصراط الاقوم و السبیل الاعظم و شهداء دار الفناء و شفعاء دار البقاء»شما راست ترین راهها و بزرگترین شاهراهها هستید.شما شهیدان این جهان و شفیعان آن جهانید.

(بیشتر…)

“فرقه واقفه” و سابقه ایدئولوژی آنها

مقدّمه

هدف از این تحقیق، بررسی شکافی است که پس از شهادت امام موسی کاظم(ع) (م۷۹۹م/ ۱۸۳ ق) در میان شیعیان امامی ایجاد شد. بزرگ ترین شکاف توسط کسانی که «واقفه» خوانده می شدند، ایجاد شد و علی رغم این واقعیت که شکاف یاد شده به دلیل مدّت طولانی و ابعاد کاملاً جدّی اش یکی از حوادث مهم در تاریخ امامیه بود، هنوز هیچ کار دانشگاهی جامعی به زبان های غربی در مورد آن انجام نشده است.در سال ۱۹۰۸م، آی فرید لاندر در توضیحاتی که درباره ترجمه خود از بخشی از کتاب الفصل ابن حزم درباره فِرَق اسلامی داد، اطّلاعات مختصری درباره واقفه ارائه کرد.۱ شاید راجکفسکی، اوّلین نویسنده ای بود که برخی وقایع تاریخی درباره واقفه رابه رشته تحریر درآورد. او بعد از شرح مختصری درباره گروه های مختلف واقفی، می گوید که احتمالاً اینها گروه های جدای یک فرقه نبودند. آنها تنها عقاید مختلفی در مورد معنای حقیقی غیبت [امام] کاظم(ع) و نقش او درآینده به عنوان قائم، ارائه می کردند.۲ محقّق دیگری که توجّه مختصری به این فرقه نشان داد، مونتگمری وات است. بیشتر اطّلاعاتی که توسط او ارائه شده، از دو منبع اخذ شده است: فرق الشیعه ی نوبختی و الفهرست شیخ طوسی.۳ جاسم حسین، به طور خلاصه، نقش برخی از وکلای [امام [کاظم(ع) را در به وجود آمدن واقفه بیان نمود.۴ ژوزف فان اس، هنگامی که به بررسی رابطه هارون الرشید و شیعه پرداخت، اطّلاعات اندکی در مورد روش وکالتی کاظم(ع) ارائه کرد و تعدادی از احادیث امامی درباره وکلای واقفی او را ذکر کرد.۵

ویلفرد مادلونگ، در نوشته هایش دربارش عقاید شیعیان نخستین درباره «قائم»، اعتقاد واقفیان در زمینه قائم را بررسی کرده است. او تأکید می کند که برخی از عقاید واقفی، بعدها و زمانی که شیعیان اثنا عشری، امام دوازدهم را به عنوان «قائم» اعلام کردند، مورد استفاده آنان قرار گرفت. مادلونگ، همچنین اسامی برخی از دانشمندان واقفی را که مطالبی درباره غیبت نوشته اند، ذکر می کند.۶

(بیشتر…)

علی بن یقطین ،فردی ولایی در دستگاه طاغوت

علی بن یقطین ،فردی ولایی در دستگاه طاغوت340426_183

علی، فرزند یقطین بن موسی بغدادی،کوفی الاصل بود. (۱) پدرش یقطین ازهواداران و داعیان بنی عباس شمرده می شدو در زمان «مروان حمار» در سختی به سرمی برد. مروان در پی دستگیری یقطین بود. اوترک وطن کرد و خود را پنهان ساخت.

علی در سال صدوبیست (۱۲۰) هجری درکوفه (۲) متولد شد. مادرش نیز از ترس مروان همراه فرزندانش علی و عبید سمت مدینه فرار کرد. آنها پیوسته پنهان بودند تامروان کشته شد. پس از ظهور دولت عباسی،یقطین همراه همسر و دو فرزندش علی وعبید به وطن بازگشت و نزد سفاح و منصور به خدمت پرداخت. او شیعی مذهب بود و گاه اموالی نزد امام جعفر صادق علیه السلام می برد.بدخواهان وحسودان نزد منصور و مهدی علیه یقطین بدگویی می کردند; ولی حق تعالی او را از شر کینه توزان حفظ کرد. (۳)

جایگاه علمی و سیاسی

علی بن یقطین از چهره های کم نظیر است.وی عالمی آگاه، محدثی خبیر، چهره ای دردآشنا وخدمتگزار، وزیری و امام کاظم علیه السلام (۵) منزلتی عظیمی داشت. وی افتخار شیعه و سرآمدکوفیان بود; هرچند برخی در شیعه بودن پدرش تردید کرده اند. (۶)

(بیشتر…)

امام کاظم علیه السلام صلابت و مدارا

امام کاظم علیه السلام صلابت و مداراemam-kazem

یکی از بحثهایی که امروزه مورد توجه گروهی از افراد جامعه قرار گرفته، مساله تسامح و تساهل در دین است. این افراد دودسته اند:

الف- مغرضان، کج اندیشان و التقاطی مذهبان که شناخت درستی ازدین نداشته، هرچه به نفع نیات پلید خود باشد، می پذیرند و باسلاح تسامح به جنگ دین می آیند.

ب- متدینان ساده و خوش باور که بدون تامل در گفته های دیگران، اسلام را دین سهل و سمح دانسته، ناخواسته آب در آسیاب دشمن می ریزند; اینان چون متحجران خوارجند که کاغذپاره های برسرنی را اساس قرآن دانستند و در مقابل قرآن ناطق ایستادند.

از آنجا که اگر اسلام از چشمه زلال اهل بیت به ما نرسد نه تنها،شفا بخش نبوده، بلکه سمی مهلک خواهد بود، به نظر می رسد در باره مساله تساهل و تسامح دینی نیز باید به پیشوایان معصوم علیهم السلام پناه برد تا ما را از زلال خویش سیراب سازند. بررسی ابعادمختلف سیره این بزرگواران حدو مرز تساهل و تسامح را به خوبی روشن می سازد. این نوشتار سیره امام موسی بن جعفر(ع)در این باره را به اختصار بررسی می کند.

(بیشتر…)

آموزه هایی از زندگانی امام موسی کاظم علیه السلام

آموزه هایی از زندگانی امام موسی کاظم علیه السلامImam-Kazem-a.12

امام نیکو سیرتان

گاه آدمی پاسخ یک بدی را با مهربانی می دهد و این پاسخ مهرورزانه او سبب تغییر رویه طرف مقابل می شود. امام کاظم «علیه السلام» را به دلیل این ویژگی به چنین لقبی خوانده اند. در مدینه مردی بود که هرگاه امام را می دید زبان به دشنام می گشود. روزی امام به همراه یاران خویش از کنار مزرعه او می گذشتند که او مثل همیشه، ناسزاگویی را آغاز کرد. یاران امام بر آشفتند و از امام خواستند تا آن مرد بد زبان را مورد تعرض قرار دهند. امام به شدّت با این کار مخالفت کرد و آنان را از انجام چنین کاری بازداشت. روز دیگری امام به سراغ مرد رفت تا او را در مزرعه اش ملاقات کند، ولی مرد عرب از کار زشت خود دست بر نداشت و به محض دیدن امام، ناسزا گفت.

(بیشتر…)